Don't Worry Darling

آلیس و جک زندگی بشدت عاشقانه و جذابی دارند و توی شهر کوچیک که شرکت جک ساخته زندگی میکنند 
اما یکی از دوستای نزدیکشون دچار مشکلی میشه و همه میگن روانی شده اما اون از آلیس کمک میخواد و به آلیس میگه پشت اون کوه یه خبریه این باعث میشه آلیس یکم توی فکر فرو بره و بخواد راجب شغل جک جستجو کند

آلیس سعی میکنه یک روز به طرف محل کار همسرش بره ولی این باعث اتفاقات عجیبی توی زندگی الیس میشه آلیس از جک میخواد دوستاشونو دعوت کنه و توی اون مهمونی متوجه تشبهاتی بین خانواده هایی که توی اون شهر زندگی میکنند میشه رییس شرکت که متوجه میشه الیس همه چیز رو فهمیده به جک هشدار میده و جک رو مجبور میکنه به الیس بگه دیونه شده و برای اون دکتر بیاره ولی الیس میدونسته حالش خوبه اما جک مجبور میشه الیس رو تحویل نیروهای شرکت بده تا مغز آلیس رو شست شو بدن 
زمان گذشته : 
جک بشدت عاشق الیس هست ولی الیس به خاطر فشار های زندگی و خرج و مخارج همیشه تا دیروقت کار میکرده و وقتی میومده خونه توان برقراری ارتباط با جک رو نداشته این باعث میشه جک به یک شرکت بپوینده که ازمایشی روی مغز انجام میدن و توهماتی رو ایجاد میکنند

زمان حال: الیس برمیگرده و حالش خوبه اما بعد از مدتی دوباره همه چیز رو یادش میاد و از جک میپرسه برای چی اینکارو کردی تو زندگیمو ازم گرفتی و جک میگه من این زندگیو بهت دادم زندگی تو افتضاح بود ولی اینجا ما شادیمو خوشحال برای تو اینکارو کردم لطفا بمون لطفا ولی الیس دیگه نمیخواسته توی اون توهمات و حالت بمونه غیر ارادی جک رو میکشه وقتی که جک بغلش کرده بوده . دوست صمیمی الیس میاد و به الیس میگه الیس اگه یه مرد اینجا بمیره توی دنیای واقعی نمیمیره ولی اگه تو اینجا بمیری همه چیز تمومه پس فرار کن الیس فرار میکنه اما از دوستش قبل رفتن میپرسه تو چرا این زندگیو انتخاب کردی و اون میگه من تو دنیای واقعی بچه هامو از دست دادم ولی اینجا اونارو دارم الیس فرار میکنه و میتونه به زندگی خودش برگرده 

درواقع اون شرکت کارش این بوده کسایی که از زندگیشون راضی نبودن رو به یک خواب میبرده و باعث میشده اونا توی رویاهای کنترل شده باهم زندگی کنند

فیلم بشدت قشنگیه :)

مخصوصا بازیگراش