Weathering with You

انیمه فرزند اب و هوا

هوداکا ۱۶ ساله از زندگی خود نا امید است تصمیم‌ میگرد فرار‌ کند و به توکیو برود در راه به یک طوفان برمیخوره که توسط کیسوکه سوگا نجات داده میشه . 
توکیو شهری با باران های بی وقفه بود که زندگی را برای دیگران سخت کرده و همه در ارزوی آفتاب بودند . اون وقتی به توکیو میرسه دنبال کار بوده و جایی برای رفتن نداشته که هینا که توی مک دونالد کار میکرده اونو نجات میده . هوداکا بعد از اون پیش سوگا مشغول به کار میشه توی شرکتی که افسانه های قدیمی رو برسی میکردن ، اونا به افسانه دختران افتاب برمیخورند که میتوانند اب و هوا را کنترل کنند .
هوداکا یه روز هینا رو میبینه توی یه کوچه که چند نفر میخواستن بهش تجاوز کنند وای هوداکا به اسلحه به هوا شلیک میکنه که باعث فرار کردن اونا میشه ؛ بعد از این اتفاق هینا و هوداکا باهم صمیمی تر میشن ، هینا با داداشش ناگی باهمدیگه تنها زندگی میکردند و هیچ پدر و مادری نداشتند بعدا هینا هوداکارو به یک پشت بام میبره و بهش نشون میده که چه قدرتی داره 
هینا یک دختر افتاب بوده .
هوداکا به هینا پیشنهاد میده باهم یه سایت بزنند و در ازای پول هر مناسبتی که مردم توش نیاز به افتاب دارند هینا بره واسشون افتاب بیاره ؛ همه چیز خوب پیش میره تا اینکه توی تلوزيون نشونشون میدن و این باعث میشه سفارشاشون بالا بره پلیس که دنبال هوداکا میگشته چون فرار کرده بوده اونو میبینه و از طریق دوربین ها میفهمن که هوداکا از اسلحه استفاده کرده پس دنبالش میگردن پیش سوگا میرن و اون میگه به پلیسا که اینجا کار نمیکنه ، سوگا سریع به هوداکا خبر میده که پلیس دنبالشه پس هوداکا هینا و ناگی فرار میکنند و به یک هتل میرند . توی اون هتل اونشب هینا به هوداکا میگه که هربار از قدرتش استفاده کنه تبدیل به اب میشه 
هینا خودشو فدا میکنه و از بین میره و کل شهر افتابی میشه پلیس ناگی و هوداکا رو میدا میکنند ناگی به خاطر نداشتن سرپرست به بهزيستي فرستاده میشه و هوداکا به اداره پلیس که با کمک خواهر زاده سوگا از اونجا فرار میکنه . 
هوداکا عاشق هینا بوده پس دنبال راهی برای برگردوند اون میکنه اون میخواسته به همون پشت بوم بره که هینا بهش معرفی کرده بود ولی سوگا و پلیس جولوشو میگیرن اما سوگا کمکش میکنه تا فرار کنه  و از طریق دری که اونجا بوده به هینا برسه .
هوداکا به هینا میگه چقد عاشقشه و بهش میگه این دنیای افتابی رو بدون اون نمیخواد و بهش میگه خودتو مقصر ندون هینا و هینارو برمیگردونه 
بعد از این ماجرا هوداکا و هینا و سوگا همگی دستگیر میشن توسط پلیس سوگا به سال حبس محکوم میشه و به شهر خودش فرستاده میشه .
سه سال بهد باران بی وقفه در توکیو میبارد و اکثر مناطق های اون زیر اب میره . 
هوداکا برای ادامه تحصیل به توکیو برمیگرده و دوباره میتونه هینارو بیینه .

پایان