ولنتاین غمگین ( ولنتاین آبی ، آبی اینجا معنی غمگین میده )
اول فیلم میبینیم که سگ خانواده گم شده و وقتی دین ( رایان گاسلینگ ) دنبال سگمیگرده میفهمه سگشون مرده سیدنی ( میشل ویلیامز ) خیلی ناراحت میشه دین و سیدنی حالا حالشون خیلی بده پس بچشونو میذارن پیش خانواده سیدنی و باهم به پیشنهاد دین به جایی میرن تا یکم حالشون بهتر شه
گذشته :
سیدنی قبل از دین بارها رابطه داشته و از یکی از رابطه هاش حامله شده بود و وقتی دین سیدنی رو میبینه و عاشقش میشه پیشنهاد ازدواج بهش میده و خودشو بابای بچه سیندی میکنه اونا یه رابطه خیلی عاشقانه زیبا داشتن ، سیدنی به خاطر دین خودشو عوض میکنه ولی دین هیچکاری نمیکنه سیدنی از دین توجه بیشترمیخواد ولی دین فقط فکر میکرده توجه توی سکسه و فکر میکرده مشکلی تو رابطشون وجود نداره این درحالیه که هیچ کاری نکردنه دین باعث شده بوده سیدنی بی احساس و سرد بشه
اونا بعد از ۲ سال زندگی باهم حالا به بس حسی و سردی رسیدن دین سعی میکنه درست کنه رابطه رو اما سیدنی بهش میگه که نمیشه بهش میگه به خاطر دین چیکارا کرد و دین هیچکاری نکرده و نمیکنه
دعوا بالا میگیره سیدنی سعی میکنه دور شه صبح روز بعد سیدنی به بیمارستان احظار میشه چون سیدنی دستیار پزشکه ، نامه ای برای دین میذاره و میره
دین بیدار میشه و فقط اعصابش از دیشب خورده و میره بیمارستان و دعوا میکنه با سیدنی که باعث میشه ابروی سیدنی بره
بعدا دین میفهمه چه اشتباهی کرده از سیدنی معذرت میخواد و بهش میگه سیدنی ببخشید من تو شرایط بد زندگیممقول دادی همیشه بمونی و سیدنی هم تایید میکنه اما خب در اخر فیلم
ما میبینیم که
دین میره و درحالی که دخترشون پشت سرش میدوییده دین بدون توجه دور میشه و سیدنی دخترشونو بغل میکنه ( شاید از هم جدا نشن و شایدماین نشون دهنده جدایی اونا هست )
پایان